به گزارش «قدس آنلاین»، هجده رجب مصادف با سالروز وفات ابراهیم فرزند رسول اکرم(صل الله علیه و آله) است که همزمان با آن رویداد، خورشید گرفتگی در سرزمین مکه روی داد و مردم این حادثه را با وفات فرزند پیامبر خدا مرتبط دانستند. ولی رسول اکرم با وجود غم از دست دادن فرزند، به میان مردم رفته و به تبیین واقعیت پرداختند و از ورود تحریف در دین جلوگیری کردند. سرکار خانم استاد «مرضیه محقق نجفی» در یادداشتی به بررسی این موضوع پرداخته اند و با نگاهی دینی به تمایز امور خارق العاده غیبی و خرافه از یکدیگر اشاره داشتند.
سراسر زندگی انسان آکنده از مشکلات و سختی هایی است که گاهی برای آرامش خود، برخی از حوادث طبیعی را به آنها ربط می دهد و در نهایت مطالبی خرافی را وارد دین می کند.
ورود تحریفات به دین امری است که از گذشته ها بوده و هست و بیشتر از سوی کسانیکه آگاهی چندانی نسبت به حقایق علمی و دینی ندارند صورت می گیرد. در این میان پرچمداران دین که طلاب و مبلغان هستند، وظیفه اصلی و سنگینی را برعهده دارند تا به تشریح این نوع مسائل و روشن نمودن حقیقت بپردازند.
هجده رجب مصادف با سالروز وفات ابراهیم فرزند رسول اکرم(صل الله علیه و آله) است که همزمان با آن رویداد، خورشید گرفتگی در سرزمین مکه روی داد و مردم این حادثه را با وفات فرزند پیامبر خدا مرتبط دانستند. ولی رسول اکرم با وجود غم از دست دادن فرزند، به میان مردم رفته و به تبیین واقعیت پرداختند و از ورود تحریف در دین جلوگیری کردند. سرکار خانم استاد «مرضیه محقق نجفی» در یادداشتی به بررسی این موضوع پرداخته اند و با نگاهی دینی به تمایز امور خارق العاده غیبی و خرافه از یکدیگر اشاره داشتند.
به گزارش روابط عمومی و بین الملل جامعه الزهرا سرکار خانم محقق نجفی در این یادداشت آورده است: بدان که هستی، صحنه ی علت و معلول است. وجود قانون علیت در جهان ما، بر هیچ عقل سلیمی پوشیده نیست. همه پدیده های عالم هم چون زنجیره ای به یکدیگر متصل بوده و یکی بر دیگری اثر می گذارد. رفتار و کردار ما آدمیان نیز از این زنجیره مستثنی نیست. در حدیث آمده است: حیوانات نیز از شر ما به خدا پناه برده و به خدای عالم ندا می دهند. ای خالق هستی، ما را به گناه آدمیان عذاب مفرما.
آن ها گویا بهتر از بعضی انسان ها به این ادراک رسیده اند که حسنات و معاصی و دیگر کردار ما در سرنوشت همه عالم تکوین و جهان آفرینش اثر می گذارد و تقدیرات جهان را به گونه ای متفاوت از دیگری رقم می زند.
خالق بی همتا در کتاب شریف می فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَیٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ؛ اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند، برکاتی از آسمان و زمین بر آن ها می گشودیم».
در عین حال حق تعالی را بر آن نبوده که همگان را بر فعل و انفعالات عالم آگاه نماید. بلکه تنها بر یگانه های مخلوقات خود، یعنی انبیا و اولیای طاهرینش علت و تاثیرگذاری حوادث را بر حوادثی دیگر هویدا نموده است.
حقیقت چیست؟
در تاریخ زندگی اشرف مخلوقات (صلی الله علیه و آله) آمده است: به هنگام تولد آن یگانه هستی طاق کسری شکست، آتشکده فارس خاموش شد و... و. ناظران دریافتند که حادثه ای عظیم در عالم رخ دادن است و همه این ها در پی آن حادثه پدید آمده اند.
از سویی دیگر پس از سال ها از این رخداد بزرگ در روزی که ابراهیم کودک خردسال آن جناب از دنیا رخت بربست و در آن هنگام خورشید گرفت. مردم پنداشتند که خورشید در این رحلت جانسوز غمگین شده و او هم گرفته است. نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) در کمال حزن و اندوه از فراق فرزند، به دنبال رسالت خود به سوی مردم می شتابد و در خطبه ای مردم را ندا می دهد که ای مردم همانا خورشید و ماه دو نشانه از نشانه های قدرت حق تعالی هستند که تحت اراده و فرمان او هستند و برای مرگ و حیات کسی نمی گیرند.
در این دو رویداد، مردم حوادث طبیعی روزگار را به رخدادی مرتبط نمودند. ولی شریعت یکی را امضا و تایید می کند و در رخداد دوم، خاتم المرسلین (صلی الله علیه و آله) سراسیمه از جا برمی خیزد و فرمایش شریعت را ابلاغ می نماید. در جمع این دو رویداد، با بهره گیری از کلام وحی و سخنان اهل بیت(علیهم السلام) باید گفت: آنچه منع و نکوهش می شود ربط دادن اموری معین به یکدیگر و یکی را بغیر علم، علت دیگری دانستن است.
سنت الهی چنین رقم خورده است که عموم مردم را بر غیب عالَم و علّتِ حوادث جهان تکوین و طبیعت دسترسی نیست مگر آنان را که ذات حق تعالی بر طریق علم و کشف و شهود و الهام رحمانی بر علت های حوادث آگاه نموده است. «وَمَا کَانَ اللَّـهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ» (آل عمران/۱۷۹). با این حال، چه بسا گاهی وساوس و خطورات شیطانی به کمک نفس امّاره آمده و آدمی را در فال بد زدن پیرامون رویدادهای زندگی دچار تشویش خاطر می نماید و پس از اندی با تمرکز بر این اوهام شیطان و خیالات باطل، در دام خرافه گری گرفتار می نماید.
در این مجال، لازم می دانم به برخی از راه حل هایی که اسوه های دانش و راسخین در علم به آن اشارت رفته اند متذکر شوم، باشد که دل نیز هم چون عقل پذیرای آن ها بشود.
۱- خاتم نبوت (صلی الله علیه و آله) فرمود: هرگاه فال بد زدی از آن بگذر و بدان اعتنا نکن. (وسائل الشیعه /۱۱/ ۳۶۲)
۲- امام صادق (علیه السلام) فرمود: کفاره ی فال بد زدن آن است که برخدا توکل کنی (و کار را به او واگذار نمایی) (کافی/۸/۱۹۸)
۳- آن امام همام در سخنی دیگر می فرماید: به هنگام فال بد زدن اگر آسان بگیری، آسان می گذرد و اگر سخت بگیری سخت می گذرد و اگر (اعتنا نکنی) و چیزی به دل نگیری چیزی نیست (کافی/ ۸ / ۱۹۷)
نظر شما